جدول جو
جدول جو

معنی بی ریشی - جستجوی لغت در جدول جو

بی ریشی
حالت و کیفیت بی ریش
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بی رنگی
تصویر بی رنگی
حالت بی رنگ بودن، کنایه از ساده و بی آلایش بودن، در تصوف بی چونی حق، عالم وحدت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پی ریزی
تصویر پی ریزی
شفته ریزی دیوار یا پایۀ ساختمان، پی افکنی، بنیان گذاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بی ریش
تصویر بی ریش
پسری که هنوز ریش درنیاورده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بی روزی
تصویر بی روزی
بی نصیب، بی بهره از رزق وروزی، فقیر، محتاج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بی ریخت
تصویر بی ریخت
زشت، بدقواره، بدترکیب
فرهنگ فارسی عمید
(شَ / شِ)
مرکّب از: بی + ریشه، آنچه ریشه نداشته باشد چون کاغذ بی ریشه و انبۀ بی ریشه و مانند آن. (آنندراج)، بدون الیاف. (ناظم الاطباء) ، شراب. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
مرکّب از: بی + ریش، آنکه ریش بر زنخ ندارد، (یادداشت مؤلف)، کوسه: کوسۀ بی ریش دلی تنگ داشت، (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بی رنجی
تصویر بی رنجی
بی آزاری، بی اذیتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم ریشی
تصویر هم ریشی
باجناق بودن هم سنی همسالی. همپاچگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پی پیشی
تصویر پی پیشی
گربه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پی ریزی
تصویر پی ریزی
بنیان گذاری پی افکنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد کیشی
تصویر بد کیشی
بد دینی بدآیینی بد مذهبی الحاد، بی رحمی بی عاطفگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی دینی
تصویر بی دینی
لا مذهبی، بی کیشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی رحمی
تصویر بی رحمی
سنگدلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی رسمی
تصویر بی رسمی
بی نظامی، بی روشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی روزی
تصویر بی روزی
محتاج و فقیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی روشی
تصویر بی روشی
بی ادبی، بیراهی، خلاف ادب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی ریایی
تصویر بی ریایی
راستبازی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی ریائی
تصویر بی ریائی
صداقت، راستی، اخلاص
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد روشی
تصویر بد روشی
بد رفتاری بد عملی مقابل نیک روشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی قیدی
تصویر بی قیدی
آسانگیری بلغندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی میلی
تصویر بی میلی
بتکنی بتکندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی رویی
تصویر بی رویی
پرروئی، بیشرمی، بی حیائی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیریشی
تصویر بیریشی
حالت و عمل بیریش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی ریش
تصویر بی ریش
مخنث، امرد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پی ریزی
تصویر پی ریزی
((پِ))
بنیان گذاری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بی هوشی
تصویر بی هوشی
بی هوش بودن، بی فراستی، بی ادراکی
داروی بی هوشی: دارویی که به واسطه آن شخصی را بی هوش کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بی ریشه
تصویر بی ریشه
بی اصل و نسب
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بی ریشه
تصویر بی ریشه
بی اصل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بی بیمی
تصویر بی بیمی
امنیت
فرهنگ واژه فارسی سره
امرد، پشت پایی، مخنث، بی مو، کوسه
متضاد: ریشدار، ریشو
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از بی میلی
تصویر بی میلی
Disinclination, Reluctance, Unwillingly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی ارزشی
تصویر بی ارزشی
Trashiness, Worthlessness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی ریسک
تصویر بی ریسک
Unadventurous
دیکشنری فارسی به انگلیسی